در ششم آوریل ۲۰۱۶ یک بانکدار سابق سرمایهگذاری که ۳۸ سال بیشتر نداشت، و دو سال بود که به عنوان وزیر در دولت سوسیالیست فرانسه منصوب شده بود، اعلام کرد که میخواهد سیاست فرانسه را تغییر دهد. او که مقابل حضار در شهر زادگاهش یعنی آمیَن فرانسه ایستاده بود، اعلام کرد که تقسیمبندیهای قدیمی میان چپ و راست ربطی به چالشهای موجود در قرن بیستویکم ندارند. مسائلی نظیر تغییرات آبوهوایی یا بحث اروپا، به همان اندازه که جریان اصلی را کنار هم نگه داشته بود، باعث افتراقشان نیز شده بود. و زمان آن رسیده بود که «جنبشی سیاسی» بر سر کار آید که «نه چپ باشد و نه راست».
این رویداد بحث طبقات سیاسی فرانسه بود. اما شاید تنها همان مردی که روی صحنه ایستاده بود باور داشت که حرکتی که آغاز کرده تا موقعیت کنونیاش پیش برود. بریژیت فوره، شهردار آمین به خاطر میآورد که: «آن زمان ما حتی نمیدانستیم امانوئل مکرون نامزد ریاستجمهوری خواهد شد یا نه.»
در ماه مه ۲۰۱۷ آقای مکرون اولین پست انتخابی خود را تصاحب کرد. او احزاب گولیست و سوسیالیست را ترک گفت، مارین لوپن از جبهه ملی را شکست داد و رئیسجمهور فرانسه شد. جنبش «جمهوری در ماه مارس» او در ماه ژوئن آن سال ۵۳ درصد از کرسیهای مجلس شورای ملی را به خود اختصاص داد. آقای مکرون یک مجلس قانونگذار را به تمامی تحت فرمان خود گرفت.
در پنج سالی که از پی آن آمد آقای مکرون با تصاحب فضایی میانهرو و وامگرفتن از استعدادهایی در هر دو حزب سوسیالیست و جمهوریخواه توانست به موفقیتهای زیادی دست پیدا کند. دهم آوریل مصادف بود با دور اول انتخابات ریاستجمهوری؛ با دو نامزدی که بیشترین آراء را به دست آوردهاند (یعنی همانچه که انتظار میرفته؛ امانوئل مکرون و مارین لوپن) و دو هفته بعد هم ایشان در دور دوم بار دیگر مقابل هم قرار خواهند گرفت... موقعیت پیشتازی مکرون حالتی است که خیلیها تنها میتوانند رؤیایش را در سر بپرورانند. به نظر میرسد که او اولین رئیسجمهور فرانسه باشد که از زمان شارل دوگل در سال ۱۹۶۵ (در حالی که اکثریت پارلمان را به دست میآورد)، مجدداً در انتخابات پیروز میشود. اما این انتخابات جنبهای نگرانکننده نیز دارد... اینکه بخش سیاه رویکرد مکرون یعنی انعطافپذیریِ افراطگرایان در این دوران بیشتر به چشم میآید.
یکی از نکات قابل توجه در سال ۲۰۱۷ این بود که دو حزب جریان اصلی تنها ۲۶ درصد از آراء دور اول را به دست آوردند... بیآنکه هیچکدام به دور دوم راه پیدا کنند. این بار وضعیت آنها بدتر نیز بود. نظرسنجی اکونومیست در تاریخ ششم آوریل نشان داد که والری پکرس، از جمهوریخواهان راست میانه و آن هیدالگو از سوسیاستها، روی هم رفته ۱۱ درصد آراء را به دست آوردند. سه پوپولیست رادیکال پیشرو _خانم لوپن و اریک زمور در سمت راست و ژان لوک ملانشون در جناح چپ_ روی هم ۴۶ درصد رأی جمع کردند. ۵۴ درصد آراء نیز مطابق نظرسنجیها متعلق بود به نامزدهای ورای جریان اصلی تاریخی.
پیروزی مکرون در سال ۲۰۱۷ تا حدی به سبب موفقیت افراطگرایانی بود که جریان اصلی را از دور دوم دوُر نگه داشتند. مکرون در نبردی رودررو خانم لوپن را شکست داد.
از آنجا که گولیستها و سوسیالیستها هنوز به جایی نرسیدهاند، ۹۰ درصد این احتمال وجود دارد که دور دوم انتخابات امسال، تکراری باشد بر آنچه سال ۲۰۱۷ اتفاق افتاده است. با این وجود این بار به نظر میرسد که اختلاف نتایج دو نامزد خیلی کم باشد (کما اینکه نتایج دور اول انتخابات امسال نیز این موضوع را ثابت کرد): امسال تعداد افرادی که مایل به جانبداری از خانم لوپن شدهاند، بسیار بیشتر از آن چیزی است که در سال ۲۰۱۷ وجود داشت. هنوز هیچ نظرسنجیای در مورد تمایلات رأیگیری در دور دوم، خانم لوپن را برنده نشان نداده است. اما نظرسنجیها نتیجه احتمالی را چیزی میان ۴۷ تا ۵۳ درصد نشان میدهند. در بسیاری از سیستمها نیز امکان لغزش وجود دارد. در مقایسه با اختلافی که در انتخابات قبلی وجود داشت (یعنی ۶۶ درصد در مقابل ۳۴ درصد) این بار آراء دو طرف به طور نگرانکنندهای بسیار نزدیک به هم به نظر میرسند. در انتخابات ۲۰۱۷ مدل آماری ما تنها شانس ۱ درصدی را به پیروزی کلی خانم لوپن میداد... اما همین مدل آماری در ششم آوریل امسال شانس خانم لوپن را ۲۱ درصد تخمین زده است (نمودار ۱ را ببینید).
براساس استانداردهای اسلاف اخیر، اولین مأموریت مکرون را باید چیزی شبیه به موفقیت تلقی کرد (نمودار ۲ را ببینید). گونهای از سیاستگذاری عملگرایانه و پساحزبی، طیف وسیعی از اصلاحات را به پیش برده است... مالیات کمتر، بازار کار منعطفتر، آموزش بهتر و آموزش اولیه، IVF (اشاره به یک روش پزشکی که در آن تخمک توسط اسپرم در لوله آزمایش و یا هر جای دیگری خارج از بدن بارور میشود. م.) برای زنان همجنسگرا و مواردی دیگر. سیاست پارلمانی، حالت اجماعیتری پیدا کرده است. به ندرت بوی شورش در پارلمان به مشام میرسد. حالا دیدن برونو لومر، وزیر دارایی فرانسه (که زمانی کاندیدای اول ریاستجمهوری جمهوریخواهان بود) در کنار اولیویه دوسوپ، وزیر بودجه (که پیشتر معاون سوسیالیست بود) کاملاً طبیعی است. هماهنگی مشابهی در میان مواردی دیگر باعث شده است که برنامه بهبودی پس از کووید این شانس را در فرانسه داشته باشد که اقتصاد آن را از تمام کشورهای عضو جیهفت (به جز امریکا) زودتر به شرایط و سطوح پیش از همهگیری بازگرداند.
برخی از ثمرات حضور مکرون را لااقل در شهر خود او یعنی آمین میشود به وضوح مشاهده کرد. آمین شهریست ساده با خانههای آجری قرمز. بیکاری در این شهر کاهش یافته. و در آن آموزش مهدکودک حالا برای همه کودکان از سن سهسالگی اجباری (و البته رایگان) شده است... کما اینکه در تمام کشور همینطور است. در محلات فقیرتر، تراکم کلاسهای ابتدایی به نصف کاهش پیدا کرده و صبحانه رایگان به عنوان بخشی از وعده آقای مکرون برای مقابله با نابرابری جهت آموزش بهتر ارائه میشود.
کسبوکارهای جدیدی فراهم آمدهاند و برخی مشاغل موجود نیز گسترش یافتهاند. آمازون، یک مرکز توزیع در حومه شهر ساخته است که بیش از هزار نفر را استخدام میکند. کارخانه تایر نیز گسترش پیدا کرده. یکی از آنها نیز محصولات لباسشویی تولید میکند. خانم فوره، شهردار آمین، علیرغم طرفداریاش از رقیب آقای مکرون در ریاستجمهوری، مشتاقانه میگوید: «فعالیت اقتصادی آمین طی پنج سال گذشته واقعاً توسعه یافته است.» استارتآپی به نام Ynsect که به پرورش حشرات برای تغذیه و کود دام میپردازد، در حال ساخت بزرگترین مرکز کرم میلورم است. آنتوان هوبرت، رئیس Ynsect میگوید: «دولت مکرون به ویژه طرفدار تجارت بوده است. و تعداد و اندازه استارتآپ در سالهای اخیر افزایش یافتهاند.»
اما تعطیلیهایی نیز در این دوران وجود داشته. یکی از لحظات نمادین کمپین ۲۰۱۷ زمان مواجهه آقای مکرون با اتحادیههای کارگری خشمگین بود... کسانی که لاستیکها را بیرون کارخانه ویرپول در آمین میسوزاندند. نامزد انتخابات ریاستجمهوری نزدیک یکساعت از وقتش را صرف این کرد که به آنها بقبولاند «وعدههای توخالی» ارائهشده توسط امثال خانم لوپن را باور نکنند (او قول داده بود جلوی بستهشدن کارخانه را بگیرد). حال آنکه مکرون با صراحت گفته بود: «نمیتوانم بگویم شغلتان را نجات خواهم داد. اما نهایت تلاش خود را خواهم کرد.»
حالا در پارکینگ کارخانه ویرپول علفهای هرز روییدهاند. صاحبان جدید این کارخانه دو بار وعده دادند که از تعطیلی آن جلوگیری خواهند کرد. هر دو بار هم شکست خوردند. فردریک شانترل، نماینده سابق اتحادیه میگوید: «مایه شرمساری است. کمتر از نیمی از ۲۸۰ کارمند سابق این کارخانه حالا شغل دائم دیگری پیدا کردهاند. سایر کارگاههای صنعتی نیز به سرنوشتی مشابه گرفتار شدهاند.» شانترل با عصبانیت ادامه میدهد: «به لحاظ اجتماعی، تعطیلی، بسیاری از مردم را نابود کرده است. ما نمیتوانیم بگوییم که مکرون به عنوان مردی اهل آمین، آدم خوششانسی بوده است.»
سرخوردگی میان کارگران یقهآبی و کمدستمزد یکی از دلایلی بوده که به رأی پوپولیستی بقا داده است. محبوبترین انتخاب برای رأیدهندگانِ یقهآبی خانم لوپن است: براساس گزارش Ifop (که یک گروه نظرسنجی است) ۳۶ درصد گفته بودند که در دور اول از لوپن حمایت میکنند. و ۲۰ درصد نیز حامی مکرون بودند. و ۱۹ درصد حامی ملانشون. در نظرسنجیها خانم لوپن ۲۸ درصد از آراء افرادی را که درآمد کمتر از ۹۷۰ یورو (۱۰۵۵ دلار) در ماه دارند را (در کنار ۲۵ درصد برای آقای مکرون و ۲۱ درصد برای آقای ملانشون) به خود اختصاص داده بود.
در یازده سال ابتدایی زندگی امانوئل مکرون، تالار شهر آمین به دست حزب کمونیست اداره میشد. بخشی از موفقیت خانم لوپن جذب تعداد بیشتری از این گروه به حزب بوده است... که پدرش در دهه ۱۹۷۰ آن را تأسیس کرد... حزبی که بر پایه بیگانههراسی، یهودیستیزی و نوستالژی ناسیونالیستی قرار داشت.
خانم لوپن از بخشی از این میراث فاصله گرفته است... خصوصاً زمانی که نام حزب را از جبهه ملی به تجمع ملی در سال ۲۰۱۸ تغییر داد. آقای زمور، کارشناس سابق تلویزیون، ارتجاعیترین و بیگانههراسترین ابعاد و عناصر آن را پذیرفته است. او قول داده که فرانسه را از «جایگزینی بزرگ» جمعیتی به دست خارجیها و اسلام نجات دهد. و البته به اتهام تحریک به نفرت نژادی نیز محکوم شده است. او در دورهای توانست در نظرسنجیها از خانم لوپن پیشی بگیرد... اما با جانبداری از ولادیمیر پوتین در حمله او به اوکراین، به شدت شکست خورد. (البته خانم لوپن و ملانشون نیز در مورد پوتین حرفهای خوبی برای گفتن داشتند... اما کمتر رأیدهندهای به این جنبه توجه کرده است.) اکثریت زیادی از حامیان وی احتمالاً در دور دوم به حمایت از خانم لوپن خواهند پرداخت.
خوب این خبر تعجبآوری نیست. و ناخوشایندتر اینجاست که احتمال دارد او آراء را از چپ و راست به نفع خودش مایل کند. بنا به گزارش Ipsos، در سال ۲۰۱۷، هفت درصد افرادی که در دور اول از آقای ملانشون حمایت کرده بودند و ۲۰ درصد از آنهایی که در این دور موافق نامزد راستِ میانه بودند، در دور دوم وفاداریشان را به سوی خانم لوپن شیفت دادند. این بار همین نظرسنجیها اعداد را به ترتیب ۱۷ و ۳۴ درصد نشان میدهند.
با این اوصاف موفقیت خانم لوپن خیلی هم پررنگ نیست. او بیشتر به فکر ظواهر امر بوده. غافل از آنکه تغییر نام یک حزب، تغییری در ماهیت آن ایجاد نمیکند. همانطور که ژیل فینچلشتاین و رافائل یورکا، در مطالعهای خاطرنشان کردند، برنامه مکتوب خانم لوپن همچنان بر «مهاجرت»، «اسلامگرایی» و «ترجیحات ملی» برای فرانسویها استوار است.
لوپن در ظاهر موضع خود را در قبال اتحادیه اروپا تعدیل کرده است. و دیگر از کنار گذاشتن یورو صحبت نمیکند. اما دیدگاه او از اروپا، فاصله زیادی با دیدگاه آقای مکرون دارد. پس از انتخاب مجدد آقای اوربان در مجارستان در سوم آوریل، خانم لوپن عکسی از خود و آقای اوربان منتشر کرده و توئیت کرد: «زمانی که مردم رأی دهند، پیروز هم میشوند.» لوپن، آقای مکرون را «رئیسجمهور هرجومرج» خوانده است.
خانم لوپن خود را رهبری نزدیک به مردم و نگرانیهای ایشان معرفی کرده است... چیزی که آقای مکرون هیچگاه قادر به انجامش نبوده است.
این موضوع را در آراء روستاییان به وضوح میتوان دید. ۳۲ درصد ایشان اعلام کردهاند که در دور اول از لوپن حمایت خواهند کرد. در حالی که این رقم در پاریس ۱۲ درصد است. تحلیل دقیقی از نتایج در جنوبغربی فرانسه توسط ژروم فورکه (یک تحلیلگر سیاسی) نشان میدهد که رأی لوپن به ویژه در کمونهای کشاورزی سابق، و مکانهایی که تاکستانها جای خود را به شهرکهای مسکونی جدید و خریدهای خارج از شهر دادهاند، قوی بوده است... اینها مکانهایی هستند که نگرانیهای مربوط به هویت، جهانیسازی و تغییر در آنها به راحتی به چالش کشیده میشوند و خانم لوپن نیز بر همین اساس در آنها کمپین میکند.
خود مکرون در کتاب «انقلاب» که به عنوان نامزد در سال ۲۰۱۶ منتشر شد، درباره زنگ خطر نادیدهگرفتن این «فرانسهی پیرامونی» هشدار داده بود. او در این کتاب نوشته بود: «اگر خود را جمعوجور نکنیم، پنج یا ده سال دیگر جبههی ملی در قدرت خواهد بود.» اما همین مکرون به محض به دست گرفتن قدرت، هشدار خودش را فراموش کرد (یا شاید هم نادیده گرفت).
این نقطهضعف ریاستجمهوری آقای مکرون و یک زنگ خطر بود. او از آن زمان تاکنون تلاش کرده است که سبک حکومتی شاهانه خود را کنار بگذارد و ثابت کند که میتواند با مردم عادی ارتباط برقرار کند. اما در واقعیت هیچ اقدامی برای تحقق این هدف انجام نداده تا شکاف میان او و قشر پایین از بین رفته یا کاهش یابد. او هیچوقت نتوانسته تصویر خود را به عنوان «رئیسجمهور ثروتمندان» و تجسمی از نخبگان پاریسی از بین ببرد.
در واقع سیاستهای او این تصویر را مخدوش میکنند. او با وضع مالیات ثابت ۳۰ درصدی بر درآمد سرمایهگذاری و پایان دادن به مالیات بر ثروت، به نفع ثروتمندان عمل کرده است. اما فرانسه نیز از این قاعده مستثنی نبوده هیچوقت: زمانی که نوبت به فقر و نابرابری میرسد در این کشور ممکن است یک رأی اعتراضی به طور غیرمعمول درصد بالایی کسب کند. موضوع تنها بحث کثرت مشاغل نیست... بلکه گسترش برنامههای کارآموزی و آموزشی نیز به جوانان بیشتری کمک کرده است که کار کنند. در طول همهگیری، آقای مکرون قول داد «نهایت هزینه» را برای حفظ مشاغل صرف کند. این کار را هم انجام داد. و سطح مخارج عمومی را از ۵۵ درصد به ۵۹ درصد تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۲۱ افزایش داد. پاداش موفقیت هم این است که آن را بدیهی تلقی کنیم. در سال ۲۰۱۷ «بیکاری» سومین عامل نگرانی بزرگ رأیدهندگان بود. حالا همین فاکتور (بیکاری) در میان ۱۰ رتبهی اول نگرانیها هم قرار ندارد.
آنها در عوض نگران هزینههای زندگی هستند... همان جایی که خانم لوپن نیز تلاشهای خود را بر آن متمرکز کرده است. آقای مکرون که از سال ۲۰۱۸ خطر افزایش هزینه سوخت را یک خطر سیاسی بزرگ میدانست، به قیمت بنزین یارانه تعلق داده و افزایش قیمت انرژی را نیز محدود کرده است. خانم لوپن از آن هم فراتر رفته و قول داد که مالیات بر ارزش افزوده قبوض بنزین و انرژی را به ۵.۵ درصد کاهش دهد تا بدین ترتیب عوارض بزرگراهها کاهش یافته و امکان بازگشت مالیات بر ثروت فراهم گردد. برخی از حامیان سابق او، از این حد چپبودن برنامه او حیرتزدهاند.
یک حزب راستِ میانه یا چپ میانه ممکن است به راحتی همین کار را انجام دهد. تلاشهای احزاب برای بازسازی خودشان آنقدری ضعیف بوده که هیچ مخالف قوی و معتبری وجود ندارد. دیدگاه مکرون از همسویی مجدد برای گردهم آوردن میانهروهای مترقیِ طرفدار اروپا (از چپ و راست قدیم) با هدف شکست محافظهکاران و ملیگرایان (از هر نوعی که باشند) به سیاست پوپولیستی مشروعیت بخشیده و او وعده داده است که به مقابله با آن (به عنوان تنها مخالف باقیمانده) ادامه خواهد داد.
در دوم آوریل کمپین مکرون تجمعی پر زرقوبرق را در یک میدان ورزشی سرپوشیده مملو از جمعیت در لا دیفنس، در غرب پاریس برگزار کرد. آقای مکرون در مقابل جمعیتی که پرچمهای اتحادیه اروپا و همچنین پرچمهای فرانسه را به اهتزاز درمیآوردند، هشدار داد که «امروز، خطر افراطگرایان از چند ماه پیش و حتی از چند سال پیش هم بیشتر است»... او در ضمن خاطرنشان کرد که پیروزی خود را تضمینشده نمیداند. رولاند لسکور، یکی از معاونان تیم مبارزات انتخاباتی مکرون اشاره کرده است که «همهگیری و جنگ کمکی به سیاستهای خوشبینانه نمیکنند.»
آقای مکرون با وجود تمام ایراداتش کماکان رهبری پرانرژی، جدی و ایدهمحور است که مهارت بالایی در به چالشکشیدن انتظارات دارد. سیندی یک دونده ماراتن است که در سال ۲۰۱۷ به مکرون رأی نداده. او در راهپیمایی خود در لا دیفنس گفت: «روش او در مدیریت همهگیری بسیار فراتر از انتظارات ما بود.» راسمان ساوادوگو، حسابدار اهل لیل که او نیز برای این تجمع به پاریس سفر کرده است، ضمن تأیید «انرژی، روحیه بالا، روشنبینی و عملگرایی» آقای مکرون به دستاوردهای او در موضوعاتی نظیر اروپا و انرژی هستهای اشاره میکند.
خطوط روی صورت مکرون و موهای سفید او حالا حکایت بحرانهایی هستند که او در دوران ریاستجمهوریاش با آنها مواجه بوده. لحن او حالا کمتر حالت متکبرانه دارد و همین امر گویای درسی است که از گذشته فرا گرفته. شعارهای کمپین او نیز «با تو» و «همه ما» هستند.
اما این کمپین (که سمیست و مملو از نگرانیهای واقعی و دروغهایی آشکار) به او کمکی نمیکند. فقدان بحثهای جدی در مورد سیاست، به این معناست که سیاستهای ابرازشده او در مبارزات انتخاباتی مورد بررسی قرار نگرفتهاند. همین امر هم ممکن است اجرای این سیاستها را دشوار کند. این بار مکرون اگر پیروز هم بشود با اختلاف کمی به این مهم دست پیدا کرده. تغییری که او در سال ۲۰۱۶ وعدهاش را داده بود، در بهترین حالت تنها ۵۰ درصد تحقق یافته است و شورش عجیبوغریبی که را به قدرت رساند برای جلب نظر رأیدهندگانی که متقاعد نشدهاند، کافی نیست... سوای اینکه اداره کشور فرانسه در دوران بعدی شاید سختتر هم باشد.
#روزنامه اینترنتی فراز #سایت فراز
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟